نتایج جستجو برای عبارت :

چشمخانه ادیپ

 
کتف و پشتم چنان دردی دارم که انگار زخمی است عمیق و ناشناخته و نادیدنی جاخوش کرده باشد آنجا. انگار دست بزرگی به طول شانه تا شانه ام کوبیده باشد. بدون اینکه اثری از کبودی برجا بگذارد. فقط دردش مانده که هر چه ماساژ می دهم یا کش و قوس می آید عین پوست چسبیده به سرجایش. 
دردها همه چیز را تغییر می دهند از رنگ ها گرفته تا آدم ها. باعث می شوند همه چیز را طور دیگری ببینی و طور دیگری بشنوی و طور دیگری درک کنی. نمی دانم این جادوی درد را چطور می شود خنثی کرد ی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها